دین و سعادت آدمی
نعمت الله سبحانی
در اذهان برخی چنین رسوخ نموده است، که گویا دین آمده است تا برخی قید و قیود و تکلفاتی را برای آدمیان وضع نماید و ایشان را از نعمتها و بهرههای گیتی محروم نماید، این پندار نه تنها به دینستیزان منحصر شده است؛ که متاسفانه برخی از دینداران نیز به چنین پنداری گرفتار شده اند. ایشان چنین میپندارند که محروم بودن از مزایای دنیوی و ستایش مرگ و دنیا گریزی، فقر و محرومیت، حزن و اندوه از نشانههای ایمان است و در مقابل، بهرهجستن از نعمتهای دنیوی، سرور و شادی، غنا و بینیازی، محبت و دوستی؛ نشانی از محروم بودن از تقرب الهی و دنیا دوستی و عقبی گریزی است.
دنیا، سرای آزمون و ابتلا است و آزمونی را که الله سبحانه و تعالی برای آدمیان وضع نموده است هر دو را در بر میگیرد، برخی را به وسیلهی مصیبتها و گرفتاریها مورد آزمایش قرار میدهد ولی برخی دیگر را به وسیلهی نعمتها و بخششها، مورد ابتلا قرار میدهد، تا ببیند چه کسی صابر است و چه کسی شاکر.
الله سبحانه و تعالی حضرت سلیمان و ذوالقرنین را به وسیلهی نعمتهای بی شمارش مورد آزمون قرار میدهد و در مقابل اکثر پیامبرانش را به وسیله مصیبتها و آزمونهای گوناگونی میآزماید و هر یک در برابر این ابتلاءها مؤفق و کامیاب، شاکر و صابر؛ بیرون میشوند.
پروردگار عالمیان هنگامی که آدم علیه السلام را به زمین فرستاد؛ برایش چنین فرمود: {فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ} [البقرة: 38]
(كساني كه از من پيروي كنند، نه ترسي بر آنان خواهد بود و نه غمگين خواهند شد.) در این آیه هدف نهایی انسان را رهایی از ترس و اندوه بر شمرده است؛ دین نیامده است تا انسان را در زندگی به مشقت و سختی بیندازد، بلکه آمده تا وی را از بندها و مشقات رهایی بخشد و به آرامش روان و آسایش جسم و جان برساند، دین آمده تا انسان در دنیا و آخرت سعادتمند و خوشبخت باشد.
دین آمده تا انسان احساس تنهایی نکند، بلکه در لحظاتی که تک و تنها است، احساس نماید که آفریدگاری دارد که وی را میبیند و مراقب وی است و میتواند به وسیله دعا و نیایش خود را از تنهایی رهایی بخشد، غمها را بزداید و شادیها را کمایی نماید و به اطمینان قلبی نایل آید.
دین برای آدمیان نمیگوید که شما در این دنیا کار نمایید تا نتایج آن را فقط در سرای آخرت بگیرید؛ بلکه الله سبحانه و تعالی میفرماید: {مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} [النحل: 97]
(هركس چه زن و چه مرد كار شايسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو [در اين دنيا] زندگي پاكيزه و خوشايندي مي بخشيم و [در آن دنيا] پاداش [كارهاي خوب و متوسّط و عالي] آنان را بر طبق بهترين كارهايشان خواهيم داد).
در این آیه کریمه الله سبحانه و تعالی پاداش کسانی را که کار شایسته انجام میدهند، وعده داده است که زندگی پاکیزه و آسودهی را توأم با آرامش عطا مینماید و در روز بازپسین نیز برایشان مزدِ وفیر و اجر جزیل عنایت میکند. ولی بر عکس کسانی که اهل عمل شایسته نیستند و دست به گناه و معصیت میزنند، زندگی شان را مکدر ساخته و در همین دنیا دچار اضطراب و فشار روانی شده و سپس در آخرت نیز جزا داده خواهند شد.
زندگی پاکیزه همراه با آرامش روحی و جسمی بزرگترین آرزوی هر انسان است که فقط میتواند آن را در پرتو دین و ایمان متین به آفریدگار هستی کمایی نماید و بس، سوای آن جز حیرانی و ویلانی، سرگردانی و پریشانی چیزی دیگری نیست.
«دین برای مردم نمیگوید که بشتابید به سوی مرگ، بلکه قرآنکریم این واقعیت را برای انسان مصیبت بر شمرده است، میفرماید: {فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ} [المائدة: 106] (بلاي مرگ دامنگيرتان شد).
اما کسی که تنها به زندگی دنیا باور دارد، در کابوس فنا و نابودی میزید حتا قبل از این که مرگ به سراغش بیآید، عمرش در ترس و لرز، حرص و آز، پریشانی و نگرانی؛ میگذرد، همیشه دچار نگرانی آن چیزی است که میآید و افسوس چیزی را میخورد که از دست داده است.
این که دین بر زندگی جاویدان آخرت ترکیز مینماید، هدفش این است تا گرهها و پیچیدگیهای مرگ را بگشاید و انسان را از کابوس فنا رهایی بخشیده و نیروی مثبت و سازندهی حیات را جهت زندگی عطا نماید.
بدین جهت، ایمان به آخرت فراخوانی به سوی دنیاگریزی نیست بلکه فراخوانی است که انسان را از پیچیدگیهای مرگ و کابوس فنا رهایی میبخشد و برای زندگی دنیوی آرامش و آسایش میدهد«(الدین و الحیاة الطیبة: احمد ابو رتیمه)
پروردگار آدمیان دینش را فرستاده، تا انسانها احساس پوچی و هیچی نکنند، و پاسخ پرسشهای که همیشه ذهن آدمیان را از بدو آفرینش به خود مشغول نموده است، داده باشد، پرسشهای اساسی همچو؛ از کجا آمدهام؟ به کجا میروم؟ آمدنم بهر چه بود؟ و دیگر پرسشهای که در جهان افسوس زدهای ما وجود دارد، در حقیقت دین آمده است، تا به زندگی ما معنا بخشد و هدف از زندگی و هستی خویش را در یابیم: {أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ} [المؤمنون: 115] )
آيا گمان بردهايد كه ما شما را بيهوده آفريدهايم و [حكمت و فلسفهاي در آفرينش شما نيست، اين است كه به فساد پرداختهايد؟ و چنين انگاشتهايد كه] به سوي ما [براي حساب و كتاب] برگردانده نميشويد«.
دین آمده است، تا رهنمایی زندگی ما باشد، آمده تا به ما بفهماند که چگونه سعادت مند و خوشبخت بزییم، چگونه حقوق دیگران را رعایت نماییم و همه در یک فضایی از اخوت و برادری و برابری بدون هیچگونه ظلم و تعدی با همدیگر زندگی نماییم.
دین آمده است تا برای آدمیان بفهماند که چه چیزهای به نفع شما است و چه چیزهای به ضرر شما است، تا در پرتو رهنمودهایش خوبیها را کمایی نموده و از بدیها دوری نماییم.
و سخنم را با نوشته زیبای دکتر عائض القرنی به پایان میرسانم، وی در کتاب بسیار زیبایش که به فارسی نیز تحت عنوان »غم مخور« ترجمه گردیده است، میفرماید: »من سخنان علمای اسلام، تاریخ نویسان و ادیبان را به طور کلی بررسی کردهام و هیچ سخنی در مورد نگرانی، اضطراب و بیماری روحی در آنها نیافتم، دلیلش آن است که آنان در پناه دینشان در امنیت و آرامش زیستند و زندگیشان عاری از هر گونه پیچیدگی و سختی بود: {وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ } [محمد: 2]
(و اما كساني كه ايمان بياورند و كارهاي نيك و شايسته بكنند، و چيزي را باور دارند كه بر محمد نازل شده است ]و آن هم حق است و از سوي پروردگارشان آمده است] خداوند گناهانشان را ميبخشايد و بديهايشان را ناديده ميگيرد، و حال و وضعشان را خوب ميسازد.)
څرګندونه مو لاندې وليکئ