بدعتها و مسايل نوپيداي در دين
[196] منظور از بدعت چيست؟ بدعت حسنه و سيئه كدام است؟
س: علماي ما در مورد بدعت اختلاف كردند: بعضي ميگويند: بدعت بر دو قسم بدعت حسنه و بدعت قبيح است، آيا اين صحيح است؟
ج: بدعت: هرچيز جديدي است كه قبلاً مانند آن وجودي نداشته باشد، برخي از بدعتها مربوط به معاملات و امور دنيوي است. مانند: اختراع دستگاههاي حمل و نقل هوايي، زميني، ماشينها، قطارها، تجهيزات برقي، وسايل پخت و پز، دستگاههاي گرمكن و سردكن و وسايل جنگي مثل بمب، ناوگان زيردريايي، تانك، از مصالح دنيوي بندگان به شمار ميآيد لذا اينها ذاتاً مانعي ندارد و اختراع آن گناهي نيست. اما نسبت به اهداف و كاربرد آن بايد گفت: كه اگر به قصد استفاده در جهت خير باشد و در اين زمينه به كار گرفته شود كه خوب است اما اگر هدف از آن شرّ، تخريب، ويراني و فساد در زمين باشد و از آن در اين موارد استفاده شود؛ شرّ و بد است.
گاهي اوقات بدعت در دين، عقيده ياعبادت اعم از قولي يا عملي است. مانند: بدعت نفي تقدير يا بدعت ساختن مسجد بر روي قبرها يا درست كردن گنبد روي قبرها، خواندن قرآن براي مردهها بر سر قبرستان، جلسه گرفتن براي يادبود ذكر صالحان و نيكان، طلب فريادرسي از غيرالله، طواف زيارتگاهها تمامي اينها و امثال اينها گمراهي است.
پيامبر صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: «إيّاكُم وَ مُحدَثاتِ الأُمورِ؛ فإنَّ كُلَّ مُحدَثَةٍ بِدعَةٌ، و كُلَّ بِدعَةٍ ضَلالَة»: (از امور نوپيدا در دين بپرهيزيد كه هر نوپيدايي بدعت است و هر بدعتي گمراهي است).
البته بايد توجه داشت كه برخي از مواردِ فوق، شرك اكبر است و انسان را از اسلام خارج ميكند. مانند: استغاثه (فريادرسي) از غيرالله در ماوراي اسباب عادي، ذبح و نذر براي غيرالله و… و ديگر عباداتي كه مختص الله تعالي است.
برخي از بدعتها وسيله ي مبتلا شدن به شرك است، مانند: توسل به الله به مقام و حرمت نيكوكاران و يا سوگند به غيرالله و يا اين كه برخي ميگويند:(هر چه الله بخواهد و تو بخواهي ميشود.)
آن طوركه برخي با استناد به معناي عام حديث «كل بدعة ضلالة»-هر بدعتي گناه است» گمان كردند بدعت هم مانند عبادات به پنج قسم (فرض، سنت، مستحب، مكروه، حرام)تقسيم ميشود. اين تقسيم بندي اشتباه است؛ بلكه بايد دانست كه هر بدعتي گمراهي است.
و بالله التوفيق. و صلي الله علي نبينا محمد و آله و صحبه وسلم.
انجمن دايم پژوهشهاي علمي و افتا (2/321)
[197] آيا بدعت منحصر به مسايل عبادي است؟
س: چه عملي در شريعت پاك بدعت محسوب ميشود؟ آيا بدعت فقط در عبادات است يا عبادات و معاملات هر دو را شامل ميشود؟
ج: بدعت در شريعت: به هر عبادتي گفته ميشود كه مردم از خودشان پديد آورند و هيچ اصلي در قرآن سنت نداشته باشد. به دليل حديث پيامبر صلی الله علیه وسلم كه ميفرمايد: «مَن أحدثَ في أمرِنا هذا ما لَيسَ فيهِ فَهُوَ رَدٌّ»: (هر كس در امر [دين] ما عملي را پديد آورد كه از آن نباشد، مردود است)
و ميفرمايد: «مَن عَمِلَ عَمَلاً لَيسَ عَلَيهِ أمرُنا فَهُوَ رَدٌّ»: (هر كس عملي انجام دهد كه مطابق دستور [دين] ما نباشد، مردود است)
بدعت در لغت عربي به هر چيز جديدي كه نمونهاي از پيش نداشته باشد اطلاق ميشود اما حكم منع شريعت تا زماني كه در دين نباشد به آن تعلق نميگيرد.
اما در معاملات، اگر موافق با شريعت باشد، عقد شرعي گفته ميشود و اگر مخالف شريعت باشد، آن عقد باطل است اما اين در شريعت بدعت ناميده نميشود، چون از عبادات نيست.
الشيخ ابن باز- مجلة الدعوة ،7/10/1410ه-شماره(1244)
[198] قوانين بدعي
س: بدعت يعني چه؟ قواعد و ضوابط آن كدام است؟ آيا بدعت حسنه وجود دارد؟ معناي اين كه پيامبر صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: «مَن سَنَّ في الإسلام سُنَّةً حَسَنَةً»: (هركس در اسلام سنت حسنهاي زنده كند) چيست؟ «جزاكم الله!»
ج: بدعت از ديدگاه شرع، به عبادت و پرستش الله تعالي به روش غير مشروع و ناجايز، گفته ميشود. يا ميتواني بگويي: عبادت بر خلاف روش پيامبر صلی الله علیه وسلم و خلفاي راشدين بدعت است.
تعريف اول: به استدلال از قرآن كريم – «أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ »
(آيا معبودان باطل مشركان برآنها شرع و احكامي كه الله اجازه نفرموده جعل كردهاند). «شوري/21»
تعريف دوم: استدلال از حديث پيامبر صلی الله علیه وسلم -كه ميفرمايد: «عَلَيكُم بِسُنَّتي وَ سُنَّةِ الخُلَفاءِ الرّاشِدينَ المَهدِيِّينَ، عَضُّوا عَلَيها بِالنَّواجِذِ، وَ إيّاكُم وَ الأُمُورَ المُحدَثاتِ»: (به روش من و روش خلفاي راشدين چنگ بزنيد وآنها را محكم نگه داريد و از امور جديد، بپرهيزيد).
هر كس الله را آن طور كه از جانب او تعالي تبيين نشده است عبادت كند و يا عبادت او از پيامبر صلی الله علیه وسلم و خلفا ثابت نباشد، مبتدع (بوجودآورنده بدعت) است، فرقي نميكند كه اين عبادت به اسما و صفات الله مربوط باشد و يا به ديگر احكام شريعت.
اما امور عادي تابع رسم و عرف است و بدعت در دين نيست، هرچند در لغت بدعت ناميده ميشود. چون پيامبر صلی الله علیه وسلم ما را از اين نوع بدعت منع نفرموده است و بايد دانست كه تحت هيچ عنوان در دين بدعت حسنهاي وجود ندارد اما سنت حسنه آن است كه مطابق دستور شريعت باشد و اين كارهايي را در بر ميگيرد كه انسان سنتي را در جايي شروع كند يا بعد از آن كه ترك شده دوباره زنده كند و يا كاري انجام دهد كه وسيلهاي براي امري عبادي قرار گيرد و اين به سه چيز اطلاق ميشود:
اول- نسبت دادن سنت به كسي كه عمل سنت را شروع كند كه در واقع انگيزهي بيان حديث فوق است، چون پيامبر صلی الله علیه وسلم مردم را تشويق كردند كه براي عدهاي كه با وضع بسيار بدي به نزد ايشان آمده بودند، صدقه بدهند، پيامبر صلی الله علیه وسلم مردم را تشويق كردند كه صدقه بدهند، مردي از انصار كيسهاي نقره آورد كه بر دستش سنگيني ميكرد و آن را جلو پيامبر گذاشت. آن جا بود كه پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « مَن سَنَّ في الإسلامِ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أجرُها وَ أجرَ مَن عَمِلَ بِها »(هر كس در اسلام سنت حسنه اي را ايجاد كند ثواب آن و ثواب كسي كه به آن عمل كند به او ميرسد).
اين مرد كاري را آغاز كرد كه شروع عمل آن به وسيلهي او بوده است نه اضافه كردن آن بر دين. بنابراين مي توان گفت: اين سنت ابتدائي است نه سنت تشريعي.
دوم- سنتي است كه ترك شده فردي با عمل به آن،آن را زنده كند، به چنين مورد ميگويند: سنتي پديد آورد. يعني: آن را زنده كرد. هر چند از جانب خود آن را بوجود نياورد. (باز هم به فرد نسبت داده ميشود).
سوم- كاري را انجام دهد كه وسيلهاي براي امري مشروع باشد مانند: ساختن مدرسه و چاپ كتاب، با اين عمل مستقيماً الله را عبادت نميكند اما چون وسيلهي عبادت ديگران مي باشد در حديث پيامبر صلی الله علیه وسلم داخل است كه ميفرمايد: «مَن سَنَّ في الإسلامِ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أجرُها وَ أجرَ مَن عَمِلَ بِها»: (هر كس در اسلام سنت حسنهاي را ايجاد كند، ثواب آن و ثواب هر كسي به آن عمل كند به او ميرسد). و اين حديث در جاي ديگر با توضيح بيشتري آمده است.
شيخ ابن عثيمين- مجموع الثمين-(1/29-30)
[199] حقيقت بدعت چيست؟
س: بدعت چيست؟
ج: پيامبر صلی الله علیه وسلم در مورد بدعت فرموده است: «إيّاكُم وَ مُحدَثاتِ الأُمورِ؛ فإنَّ كُلَّ مُحدَثَةٍ بِدعَةٌ، و كُلَّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ، وَ كُلَّ ضَلالَةٍ في النّارِ»: (از امور نوپيداي در دين بپرهيزيد كه هر نوپيدايي بدعت است و هربدعت گمراهي. و فرجام هر گمراهي آتش است).
وقتي چنين است پس بدعت، ابتدايي باشد يا استمراري فرقي نميكند در هر صورت انجام دهندهي آن گناهكار ميشود، چون همان طور كه پيامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «في النّارِ»: (فرجام آن آتش دوزخ است). منظور اين است كه اين گمراهي موجب عذاب در دوزخ ميشود.
وقتي پيامبر صلی الله علیه وسلم امتش را از بدعت برحذر داشته، اين امر ايجاب ميكند كه بدعت فساد محض است، چرا كه پيامبر صلی الله علیه وسلم به صورت عام نه خاص ميفرمايد: «كُلَّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ»: (هر بدعتي [چيز جديدي ] گمراهي است).
وانگهي بدعت در حقيقت نوعي انتقاد غير مستقيم از شريعت اسلامي است. چون معنا يا مقتضي آن اين است كه مسايل شريعت هنوز كامل نشده است و بوجودآورندهي بدعت با عبادتي كه پديد آورده آن را كامل كرده است تا به گمان خود به الله نزديك شود و تقرب جويد.
بنابراين ميگوييم: تمام بدعتها گمراهي است و هر گمراهي در آتش دوزخ است. پس بايد از تمام بدعتها حذر شود و اين كه انسان الله را عبادت نكند مگر به همان روشي كه الله و رسول مشروع قرار داده است تا در برابرش حقيقت قرار گيرد چرا كه هر كس راه بدعت را در پيش گيرد، مبتدع را براي خود به عنوان امامي غير از رسول الله انتخاب كرده است.
شيخ ابن عثيمين- مجموع الثمين –(1/29/28)
[200] حكم احترام به پرچم در ارتش
س: تعظيم پرچم در ارتش، احترام نظامي به فرمانده و تراشيدن ريش چه حكمي دارد؟
ج: تعظيم پرچم جايز نيست، بلكه بدعت و از امور نو پيداست.
پيامبر صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: «مَن أحدثَ في أمرِنا هذا ما لَيسَ فيهِ فَهُوَ رَدٌّ»: (هركس در دين ما چيزي پديد آوردكه از آن نيست، مردود است). ولي احترام در برابر فرمانده و او را در مقامي كه دارد، قرار دادن جايز است البته غلو در اين باره چه براي فرمانده و چه غير فرمانده جايز نيست.
و بالله التوفيق. و صلي الله علي نبينا محمد و آله و صحبه وسلم.
انجمن دايم پژوهشهاي علمي و افتا (1/150)
[201] حكم برخي از قوانين نظامي
س: بفرماييد كه: حكم كسي كه در ارتش مصر كار ميكند، اين تنها منبع درآمد اوست و بايد از طرفي به كليه ي قوانين ارتش هم پايبند باشد، ما در ارتش، ما مانند عجمها يكديگر را تعظيم ميكنيم، بر خلاف دستور الله و رسول به يكديگر احترام ميگذاريم. پرچم دولت را تعظيم و برخلاف قوانين شريعت الهي – طبق قوانين نظامي- حكمراني ميشود؛ چيست؟
ج- درود به پرچم جايز نيست و حكمراني بايد مطابق شريعت اسلام باشد و مسلمان نبايد فرماندهان و رؤساي خود را مانند عجمها تعظيم و احترام كنند. چرا كه از تشبيه به آنها (كفار) منع آمده است و اين عمل آنها، نوعي افراط در احترام و تعظيم است.
و بالله التوفيق. و صلي الله علي نبينا محمد و آله و صحبه وسلم.
انجمن دايم پژوهشهاي علمي و افتا (1/149)
[202] احترام ملي يا احترام پرچم ملي
س: آيا ايستادن به احترام جشنهاي ملي يا پرچم ملي جايز است؟
ج: خير، براي فرد مسلمان جايز نيست به خاطر تعظيم پرچم ملي يا احترام ملي بايستد، بلكه اين از بدعتهاي منكري است كه در زمان پيامبر صلی الله علیه وسلم و خلفاي راشدين نبوده است و چنين عملي با توحيد كامل منافات دارد.
احترام و تعظيم فقط براي الله است و اين عمل، وسيلهاي براي مشاركت با كفار و تقليد از رسوم زشت آنان است و همانندي با آنان در غلو و احترام فرماندهان و مراسم آنان است كه پيامبر صلی الله علیه وسلم ما را از مشابهت به آنها نهي فرموده است.
و بالله التوفيق و صلي الله علي نبينا محمد و آله و صحبه و سلم
انجمن دايم پژوهشهاي علمي و افتا(1/149)
[203] حكم تعظيم پرچم در مدارس
س:حكم گذاشتن دست بر روي سر به نشانهي احترام به پرچم كه در مدرسهها رواج دارد، چيست؟
ج: اين عمل بدعت است و احترام مسلمان با سلام است و اشاره با دست، سلام يهود و نصاري است. همانطور كه درحديث آمده اشاره به دست يا سر، سلام و احوالپرسي يهود و نصاري است. ولي سلام مسلمان اين است كه بگويد: «السلام عليكم» و اگر مسلمان از تو دور بود كافي است كه با سر اشاره نموده و سلام را تلفظ كني، بگويي «السلام عليكم» و سر خود را تكان دهي و دست خود را به علامت اين كه متوجه شدي و سلام كردي حركت دهي كه در اين صورت هر دو را با هم انجام دادي لذا سلام سنت مسلمانان است و اشاره نشانه اين است كه متوجه شدي و سلام كردي.
اشاره تنها نشانه سلام نيست، به اين ترتيب احترام به پرچم در صورتي كه يكي از نمادهايي باشد كه در هر جا نصب ميشود مانند: پرچمهاي معروف و…، جايز نيست چون از جمادات است و احترام به آن نوعي تعظيم به شمار ميآيد و تعظيم مخلوق جايز نيست، و وقتي تعظيم مخلوق جايز نيست، چطور براي چيز جامدي كه نه فايدهاي دارد و نه ميشنود تعظيم جايز است؟ حتي در صورتي كه اين احترام به تعظيم تعبير شود، تعظيم چيز جامد شرك محسوب ميشود.
اگر منظور از اين احترام فردي باشد كه آن را حمل ميكند، يا كارمند آن باشد… احترام وي بايد با سلام باشد.
شيخ ابن جبرين- از كتاب: البدع و المحدثات و ما لا اصل له. (ص/ 245)
[204] حكم جشن تولد
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول لله و علي آله و اصحابه و من اهتدي بهداه … اما بعد: از مقالهاي كه روزنامه «المدينه» در روز دوشنبه 28/12/1410 منتشر شد مطلع شدم، متن آن از اين قرار بود: برادر جمال محمد قاضي در برنامهاي به نام فرزندان اسلام كه از تلويزيون سعودي پخش ميشود در قسمتي جشن عيد ميلاد، را تماشا كرده است. جمال ميپرسد: آيا اسلام عيد ميلاد را جايز ميداند؟… تا آخر
ج: بدون ترديد الله تعالي براي مسلمانان دو تا عيد را مشروع قرار داده است كه درآن دو روز براي دعا، ذكر و نماز جمع ميشوند. آن دو عبارتند از: عيد فطر و عيد قربان، اين دو عيد جايگزين اعياد جاهليت قرارگرفته است و عيدهاي ديگري را نيز مشروع قرار داده است كه درآن به ذكر و عبادت ميپردازند. مانند: روز جمعه، روز عرفه و ايام تشريق. اما الله عيدي را به نام عيد تولد مشروع قرار نداده است. نه ميلاد پيامبر صلی الله علیه وسلم و نه كسي ديگر، بلكه به بيان ادلهي قرآن و سنت جشن تولد از بدعتهاي جديد در دين و تشبيه به دشمنان الله، يهود، نصاري و… است.
پس بر مسلمانان واجب است كه اين عمل را ترك نموده و از آن برحذر باشند و هر كس آن را انجام دهد ناپسند شمارند و نگذارند چنين رسومي پخش شود يا كاري نكنند كه موجب تشويق به پخش و نشر آن شود يا كاري در راديو، روزنامهها يا تلويزيون نشود كه مخاطب تصور كند چنين عملي مباح است. در حديث صحيح پيامبر صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: «مَن أحدثَ في أمرِنا هذا ما لَيسَ فيهِ فَهُوَ رَدٌّ»: (هركس در دين ما چيزي وارد كندكه ازآن نباشد، مردود است).
و ميفرمايد: «مَن عَمِلَ عَمَلاً لَيسَ عَلَيهِ أمرُنا فَهُوَ رَدٌّ»: (هر كس عملي انجام دهد كه طبق دستور ما نباشد،آن عمل مردود است). مسلم اين حديث را در كتاب صحيح خود آورده و بخاري نيزآن را به صورت معلق آورده است.
در صحيح مسلم، جابر رضی الله عنه از پيامبر صلی الله علیه وسلم روايت ميكند كه در خطبههاي جمعه ميفرمود: «أمّا بَعدُ فَإنَّ خَيرَ الحَديثِ كِتابُ اللهِ، وَ خَيرَ الهَديَ هَديُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وسلم ، وَ شَرَّ الأُمُورِ مُحدَثاتُها، وَ كُلَّبِدعَةٍ ضَلالَةٌ»: (اما بعد: همانا بهترين سخنها كتاب الله و بهترين روشها، روش محمد صلی الله علیه وسلم است و بدترين امور، امور نو پيداست (هر نو پيدايي بدعت است)، و هر بدعتي گمراهي است).
احاديث زيادي در اين مفهوم وجود دارد. در مسند احمد با سند جيد بروايت ابن عمر آمده كه پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم»: (كسي كه خود را شبيه قومي كند، از همان قوم است).
و ميفرمايد: «لَتَتَّبِعُنَّ سَنَنَ مَن كانَ قَبلَكُم شِبراً شِبراً وَ ذِراعاً بِذِراعٍ؛ حتّي لَو دَخَلُوا جُحرَ ضَبِّ تَبِعتُمُوهُم. قُلنا: يا رَسُولَ اللهِ. اليَهُودُ وَ النَّصاري؟ قالَ: فَمَن؟!»
(بطور قطع از راه و روش پيشينيان وجب به وجب و ذراع به ذراع پيروي خواهيد كرد، تا جايي كه اگر به لانه ي سوسماري داخل شوند از آنان پيروي ميكنيد. گفتيم: اي رسول الله آيا منظور يهود و نصارا است؟ فرمود: [اگر آنها نباشند] پس چه كساني هستند؟)
احاديث ديگري نيز با همين معنا وجود دارد كه همه بيانگر پرهيز از مشابهت به دشمنان در اعياد و ديگر اعمالشان است.
اشرف مخلوقات و بهترين آنها محمد صلی الله علیه وسلم است كه تا در قيد حيات بود براي خود جشن تولد برگذار نكرد، اصحاب نيز بعد از وفات ايشان چنين كاري نكردند و تابعين در قرون ارزشمند سهگانه چنين جشني برگذار نكردند. اگر جشن تولد براي پيامبر صلی الله علیه وسلم يا كسي ديگر كار خوبي ميبود. بطور قطع آن خوبان از ما سبقت ميگرفتند. پيامبر صلی الله علیه وسلم به امتش آموزش ميداد وآنها را بر چنين كاري تشويق ميفرمود. پس وقتي چنين جلساتي به اين عنوان در گذشته برگذار نشده، متوجه ميشويم كه جشن تولد از بدعتهاي جديدي است كه در دين به وجود آمده لذا ترك آن و حذر از آن براي همگان واجب است، تا به فرمان الله و پيامبر صلی الله علیه وسلم عمل كرده باشند.
بعضي از علما ميگويند: اولين كساني كه بدعت جشن تولد را پديد آوردند، گروه شيعهي فاطمي بودند كه در قرن چهارم اقدام به اين كار كردند و بعد از آنها كساني از اهل سنت از روي جهالت و به تقليد از آنها و يهود و نصارا به اين بدعت آلوده شدند سپس اين بدعت در بين مردم منتشر شد. لذا بر علما واجب است كه حكم الله و رسول را در مورد اين بدعت براي مردم بيان نموده و اين بدعت را رد كنند. و نسبت به آن هشدار دهند، چرا كه پيامدهايي همچون فساد بسيار، انتشار بدعتها و از بين رفتن سنتها را در پي دارد. در حقيقت انجام اين اعمال مشابهت به دشمنان الله، يهود و نصارا و ديگر گروههاي كافر است. علما در گذشته و حال در مورد اين بدعتها كتابهايي را نوشتهاند، الله آنها را جزاي خير دهد و ما را از پيروان آنان قرار دهد.
هدف ما از اين بحث مختصر اين است كه خوانندگان را از اين بدعتها آگاه كنيم تا حقيقت برايشان واضح گردد، در همين موضوع مقالهاي طولاني نوشتهام كه در روزنامههاي محلي و… بارها منتشر شده است. بدون ترديد بر همه مسئولين كشور ما، به ويژه وزارت ارشاد و تمامي مسئولين كشورهاي اسلامي واجب است كه مانع نشر اين بدعت شوند و نگذارند كسي به اين امر دعوت دهد يا كاري كند كه بعضي از مردم گمان كنند اين امر مباحي است، تا وظيفهي نصيحت به خاطر الله و بندگان را ادا گردانند و به وظيفهي رد بدعتها و همكاري در جهت اصلاح مسلمانان و پاك گردانيدنشان از آنچه مخالف شريعت است، عمل كرده باشند.
از الله تعالي با توسل به اسما و صفاتش خواهانيم كه احوال مسلمانان را اصلاح گرداند،آنان را در چنگ زدن به قرآن وسنت و پرهيز از هر چه مخالف اين دو است توفيق بخشد. رهبران مسلمان را اصلاح گرداند، تا در اجراي شريعت الله بين بندگان و مبارزه با مخالفين توفيق روز افزون عنايت فرمايد « إنه ولي ذلك و القادر عليه.»
و صلي الله علي نبينا محمد و آله و صحبه .
څرګندونه مو لاندې وليکئ