سکولاریستها اهل مدارا و تساهل اند و یا اهل خشونت و پرخاشگری؟
عزیز احمد عزیزی
خمیر مایهی فکریی سکولاریستهای دین ستیز، با کمونیستها، چندان تفاوتی در مبارزه با اسلام و ارزشهای دینی و فرهنگی و هویتیی ما ندارد
کمونیستها، برای بدست گرفتن سلطۀ سیاسی و نشستن بر اریکهی قدرت، با زور و قوت سلاح و کودتاهای نظامی، بهجنگ اسلام و مسلمانان برخاسته اند و رژیمها را در گوشه و کنار جهان و خاصتاً در بلاد عربی و اسلامی، بهنفع ماسکو سقوط دادند و دریاهای از خون مسلمانان جاری ساختند و سر انجام خود نیز، تباه و برباد شدند و کشورهای اسلامی را نیز، از حرکت بهسوی پیشرفت و تمدن باز داشتند .
سکولاریستها نیز، با سلاح تبلیغات و استفاده از رسانههای حمایتی استعمار، بهجنگ اسلام و مسلمانان بر خاسته اند .
اگر در میدان مبارزهی سیاسی بهقدرت رسیدند، ازینها دیکتاتورهای ستمگر و ظالمی مانند: جمال عبدالناصر، حسنی مبارک، جعفر نمیری، حبیب بورقیبه، جنرال سیسی، بشار اسد و حسینه ضیا ومانند آنها ساخته میشود، که فقط به قلع و قمع کردن ملت خود کوشش میکنند و شعارهای فریبندهی اجتماعی خود را فراموش میکنند و بلی گوی استعمار غرب بوده، از خود تصمیم و ارادهی شخصی ندارند و بر حاکمیت ملی و ارادهی ملی و دیموکراسی و حقوق شهروندی و پیشرفتهای اجتماعی و فرهنگی و تخنیکی و خود کفایی اقتصادی و پیشرفتهای اجتماعی هم، معتقد نیستند
ما در تاریخ یک قرن اخیر، حتا یک مورد ازین حکومتهای سکولار را در کشورهای اسلامی، بهچشم سر مشاهده نکرده ایم که برای پیشرفت و ترقی کشورهای اسلامی و رفاه جامعه و توسعهی زیر بناهای اقتصادی و خود کفایی اقتصادی و نظامی، مصدر خدمات چشمگیر شده باشند.
کمونیستها، برای بدست گرفتن سلطۀ سیاسی و نشستن بر اریکهی قدرت، با زور و قوت سلاح و کودتاهای نظامی، بهجنگ اسلام و مسلمانان برخاسته اند و رژیمها را در گوشه و کنار جهان و خاصتاً در بلاد عربی و اسلامی، بهنفع ماسکو سقوط دادند و دریاهای از خون مسلمانان جاری ساختند و سر انجام خود نیز، تباه و برباد شدند و کشورهای اسلامی را نیز، از حرکت بهسوی پیشرفت و تمدن باز داشتند .
با درنظر داشت اینکه سکولاریستها معتقد اند، که دین در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، تعلیمی-تربیتی و تکنالوژیکی و… حرفی برای گفتن ندارد و از همین سبب، اینها اسلام را بهعنوان دینی که برای فرد، اجتماع، حکومت، اقتصاد و سیاست حرفی برای گفتن دارد، به رسمیت نمیشناسند
اینها پیرو همان شعار معروف غرب اند که:
«کار پاپ به پاپ و کار قیصر به قیصر» را دنبال میکنند
بدین معنا که پاپ و کلیسا و دین، نباید در امور اجتماع، حکومت، سیاست و مسایل تقنینی و تشریعی جامعه نقشی داشته باشد
پاپها میتوانند روزهای یکشنبه برای مردمیکه به کلیسا میروند، موعظهی اخلاقی با موزیک کلاسیک نرم پیکش کنند و از مهمانان، با واین سرخ پذیرایی کنند و دیگر امور فرد، اجتماع، حکومت، قانون وامور اقتصادی و سیاسی را، باید سکولاریستها بهعهده بگیرند.
اما خود این سکولارها با همه شعارهای فریبندهی سیاسی، در میدان عمل خر شان لنگ است و خود فاسدترین نوع حکومتها را، در قلمرو کشورهای اسلامی بهوجود آورده اند.
حالا افغانهای سکولار مشرب ما هم، در جامعهی اسلامی افغانستان، میخواهند چنین طرز تفکری را بهعنوان بدیل و الترنتیف نظام اسلامی در کشور، پیاده کنند.
جالب است که اینها همیشه دم از مبارزهی سیاسی و فرهنگی و مبارزهی پارلمانی هم میزنند، تا بهقدرت برسند؛ اگر در انتخابات برنده شدند، غرب با تمام قوت در پشت اینها میایستد و هر گاه اینها برنده نشدند، و مخالفین سیاسی شان خاصتاً مسلمانان بهقدرت رسیدند؛ شروع به تخریب و براندازی و حتا دست به کودتای نظامی میزنند.
انتخابات الجزایر، فلسطین، تونس، مصر و ترکیه.. که بر اسا همان فورمولهای دیموکراسی و مبارزهی پارلمانی، در زیر چتر نظارت غرب و حتا کامرههای تیز بین سازمان ملل و اتحادیهی اروپا صورت گرفت، مسلمانان برندهی انتخابات شدند؛ اینها و باداران غربی و شرقی شان، بر ضد حکومتهای منتخب و مردمی این کشورها، بهجنگ تبلیغاتی و رسانهای دست زده و حتا جنگ مسلحانه و بدتر از آن دست به کودتای نظامی زدند و از کودتا حمایت کردند و حکومتهای منتخب ملی و مردمی را ساقط نمودند.
همین سکولارهای وطنی، صدها مقاله برعلیه حکومت منتخب مصر و تونس و فلسطین نوشتند، تا اینکه حکومت منتخب اخوان در مصر و فلسطین و تونس و الجزایر را با کودتای نظامی سقوط دادند و تنها در مصر، بیش از هشت هزار مسلمان بیگناه را بهصورت علنی، قتل عام کرده و نزدیک به ده هزار نفر را، بهصورت مخفیانه در زندانها اعدام نمودند و به تعدادی با لاتر از 51 هزار نفر از پیروان و هواداران اخوان و حتا اعضای کابینه و نمایندگا ن شورای منتخب ملت مصر، در دوران حکومت دوکتور مرسی را، به زندان انداختند و فرمان قتل سه هزار نفر ایشان را در یک محکمهی سه دقیقهای صادر نمودند.
همین سکولاریستهای وطنی خود مان، از حکومت کودتا و کشتار مردم مصر و فلسطین و الجزایر و تونس، شادمان شدند و حکومت منتخب ملت مصر را مسؤول تمام جریانات فاجعه بار مصر قلمداد کردند .
انتخابات الجزایر، فلسطین، تونس، مصر و ترکیه.. که بر اسا همان فورمولهای دیموکراسی و مبارزهی پارلمانی، در زیر چتر نظارت غرب و حتا کامرههای تیز بین سازمان ملل و اتحادیهی اروپا صورت گرفت، مسلمانان برندهی انتخابات شدند؛ اینها و باداران غربی و شرقی شان، بر ضد حکومتهای منتخب و مردمی این کشورها، بهجنگ تبلیغاتی و رسانهای دست زده و حتا جنگ مسلحانه و بدتر از آن دست به کودتای نظامی زدند و از کودتا حمایت کردند و حکومتهای منتخب ملی و مردمی را ساقط نمودند.خیلی جالب است، که حمایتگران این گروه سکولار، همان کمونیستهای قدیمی و یا عدهی از مردم عیاش و بی بند و بار بوده و یاهم اصحاب رسانههای مزدور، که از طریق کشورهای خارجی تمویل میشوند و از همه عمده تر صفویهای ایران،(زیرا شیعههای صفوی، همان نقشهی را که بر سر کردهای عراق، در جنگ شان باعلمای اهل تسنن تطبیق کردند، با لای اینها نیز، میخواهند تطبیق کنند)
با آزادی رسانهها در افغانستان، از طرف سکولاریستها و کمونیستها جنگ رسانهای بر علیه ارزشهای دینی و اعتقادی اسلام، و برعلیه علما و فقها و مجتهدین امت اسلامی، در رسانه ها آغاز شده است
اینها با استفاده از فرصت باز سیاسی و به تبع از جنگ رسانهای غرب، بر علیه اسلام و مسلمانان هر چه را که در رسانههای غربی بر ضد اسلام و پیامبر و تاریخ اسلام نوشتند، همان جویدهها و تفالههای بدور انداخته شدهی اسلام ستیزان است و یاهم هر مطلبیکه در فکر و ذهن بیمار شان بگنجد، بر ضد ارزشهای اسلامی، در صفحات انترنت و یا از طریق رسانههای تصویریی وابسته به اجانب، پخش میکنند و از ردالعمل ملت افغانستان و خاصتاً علما و دعوتگران غافل بوده و یا اصلاً به عکس العملها هیچ بهایی نمیدهند زیرا، در افغانستان کسی بهواسطهی توهین بهمقدسات اسلامی، مورد سوال و باز پرس قرار نمیگیرد و اگر کسی مورد سوال هم قرار بگیرد، کسی آنها را نمیتواند مجرم بهحساب آورد
زیرا، به قول معروف«مربی داری مربا بزن» اینها مربیان قدرتمندی دارند و بهغیر از محاسبهی الهی، دیگر محاسبه گری را پیش روی خود نمیبینند
این یک امر طبیعی است که موضع گیریهای ضد اسلامی و خصمانهی این گروههای افراطی سکولار در برابر باورهای اعقتادی ملت مسلمان افغانستان، از یک طرف سبب میشود، تا طالبان و عوامل انتحاری بیشتر تاکید کنند که این حکومت کافر است و همکاران این حکومت را نیز، کافر خطاب کرده و کوشش نمایند تا ازبین طبقهی جوان احساساتی و نا آگاه، سرباز گیری کنند، و از طریق حمایت و تجهیز و مسلح ساختن شان، به وسیلهی ایران و پاکستان، دست بهعملیات انتحاری و انفجاری بزنند.
این امر مسلمی است که ایران و پاکستان از نا امنیهای افغانستان بزرگترین استفادهها را برده و میبرند و همیشه تلاش میکنند، تا امنیت افغانستان مختل شده وهیچ پروژهی اقتصادی به ثمر نرسد و افغانستان برای همیش دستنگر آنها باشد.
از جانب دیگر، موضع گیری خصمانهی سکولارها بر علیه ارزشهای دینی، عکس العمل شدید علما و اصحاب دعوت اسلامی را بر میانگیزد و در بین اجتماع، تشویش و دلهره و اختلاف را پدید میآورد و تا جاییکه ملت مسلمان را، نسبت به قشر مکتب رفته و تحصیل کرده، بد بین بسازند.
سکولاریستها، نمیخواهند تا در میزهای گرد تلویزیونی، در کنار علما بنشینند و حرف دل خود را بیان کنند و از علما نیز، جواب بشنوند؛ چون در میدان عمل مچ شان باز میشود.
همانطوریکه طالبان چماق تکفیر و انتحار و انفجار را بدست دارند، سکولاریستها نیز، سلاحهای برندهی دیگری، همچون: خشونت طلبی، افراطی گری، بنیاد گرایی، تفنگ سالاری، طالب، القاعده و حتا داعش و… را، که یدک میکشند، برعلما و هر فرد مسلمان دعوتگر و بر هر شخصیتی که با آنها هم سویی و هم نوایی فکری نداشته باشد، حواله مینمایند.
سکولاریستها، نمیخواهند تا در میزهای گرد تلویزیونی، در کنار علما بنشینند و حرف دل خود را بیان کنند و از علما نیز، جواب بشنوند؛ چون در میدان عمل مچ شان باز میشود.همانطوریکه طالبان چماق تکفیر و انتحار و انفجار را بدست دارند، سکولاریستها نیز، سلاحهای برندهی دیگری، همچون: خشونت طلبی، افراطی گری، بنیاد گرایی، تفنگ سالاری، طالب، القاعده و حتا داعش و… را، که یدک میکشند، برعلما و هر فرد مسلمان دعوتگر و بر هر شخصیتی که با آنها هم سویی و هم نوایی فکری نداشته باشد، حواله مینمایند.این گروه بی پروا و خیره سر و بد دهن، وقتی در مجلسی مینشینند، بر ائمهی بزرگ مذاهب اسلامی مانند امام ابوحنیفه، امام مالک، و بر امام شافعی و امام احمد حنبل و بر شیخ الاسلام ابن تیمیه (رح) و بر علامه قرضاوی و بر فقها وعلمای معاصر اظهر و سعودی و دیوبند و علمای دارالندوهی هندوستان هم، بی ادبی و گستاخی میکنند.
و باز آنها انتظار دارند، تا علما و فقها و اندیشمندان، بر سخنان سخیف شان مهر تائید بگذارند.
البته اینها نسبت به طالبان و داعشیها، برگ برنده تری بدست دارند؛ زیرا مسئلهی جنگ با تروریزم و جنک با داعش در سطح بین المللی مطرح بوده و همانطوریکه، ایران اهل سنت و جماعت ایران و عراق و سوریه و یمن و لبنان را، به نام داعشی قتل عام میکند؛ اینها نیز، میخواهند، تا با استفاده ازین حربههای برندهی استعمار علما و فقها و اندیشمندان اسلام را به طالب و القاعده و داعش نسبت دهند، در حالیکه تمام علمای اهل سنت و الجماعت، از اعمال طالب، القاعده و داعش، ابراز برائت نموده و مینمایند
چه بهتر، تا پیروان سروش و شبستری و.ابوزید و…در افغانستان، بهخود آیند و برای یک مرتبه هم که شده است، قرآن را با ترجمهی فارسی بخوانند و اشتباهات و احیاناً اعتراضات خود را بر قرآن، مرد و مردانه، در میزهای گرد تلویزیونی، در فضای باز و آزاد و با رعایت عفت کلام، بازگو کنند.
مسلماً در این میزهای گرد تلویزیونی و در میدان عمل، این کار شان برای مخاطبان آنها و ملت مسلمان افغان مفید واقع شده و از آشوب و فتنهی که اجتماع مارا تهدید میکند، جلوگیری بهعمل خواهد آمد.
څرګندونه مو لاندې وليکئ