با توجه به شرایط پیش آمده در دنیای معاصر و انواع تبلیغات علیه مبانی شرع اسلام، هر روز شاهد نوعی از اتهامها به سوی دین مقدس اسلام هستیم، که افرادی و در عبارت صحیحتر جریانهایی به دنبال بدبین کردن اولاد جامعه اسلامی از عقیده و آیین ایمانیشان میباشند. هر روز که خورشید از شرق طلوع میکند، دسیسه و یا فتنهای از غرب به سوی امت اسلامی به حرکت در میآید و با قدرت رسانهای و مطبوعاتیای که در اختیار دارند، فوراً آن را به بحث اصلی مجالس و محافل مسلمانان تبدیل کرده و از اشخاصی سادهلوح به عنوان منابر متحرک استفاده میکنند. این اتهامها با در نظر داشت تنوع افراد و مناطق، انواع متفاوتی دارد، مردمانی را که به اساسات دینی خود پایبند و مستحکم اند، به بنیادگرایی متهم ساخته، مصلحان و دعوتگران مسلمان را واپسگرا میخوانند و آن عده از مسلمانان را که به غیرت و حجاب و عفت متمسک اند، ناقضان حقوق زن بر میشمارند. غافل از آنکه کجدهنی به سوی آفتاب جز شرمساری خودشان از طلعت آفتاب نمیکاهد. آنچه که در این نوشتار قصد تبیین آن را دارم، مربوط به قشر بانوان و خواهران مسلمان میباشد که خنّاسان غرب از هر گوشه و کناری برای انحرافشان از آیین اسلام، کمر بسته اند و در این میدان کارزار به کمین نشسته اند.
امروز خطاب به بانوان عفیف، پاکدامن و سختکوش جامعه اسلامی عرض مینماییم که کسب علم در شاخههای مختلف آن، حق مسلّم شماست و هیچکس و یا هیچ نهادی نمیتواند شما را بدون دلیل و یا حکم شرعی از کسب علم باز دارد. زیرا اسلاماین حق را به شما داده است. اسلامی که ظهورش، زن را که هیچ ارزش و جایگاهی در کرهی خاکی نداشت، عزت و شرف عطا کرد و او را در یکی از بزرگترین نعمتهای الهی که علم باشد سهیم نمود.
پس ای خواهر مسلمان! این را بدان که جواز تعلیم تو را اسلام امضا نموده است، نه گروهها و یا نمادهای لادینی در جهان کنونی، که ادعای رواج چرخهی تعلیم زنان را در سطح جهان دارند و چنانچه نقاب از چهرهی شوم و مکارشان برداشته شود، اعمال ننگینشان آنان را رسوای عالم خواهد نمود.
علم و تحصیل کنندهی آن نزد الله (جل جلاله) و رسولش از اهمیت ویژهای برخوردار است، چنانچه الله متعال میفرماید: [یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ] (مجادله: ۱۱)
ترجمه: {خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و بهره از علم دارند، درجات بزرگی میبخشد.}
این آیه نشانگر عظمت اهل علم است، در هر زمینهای که باشد و هر کس که باشد، چه مرد و چه زن.
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) نیز میفرماید: “طلب العلم فریضة علی کل مسلم” به این معنی که کسب علم فریضهای است که بر عهدهی هر مسلمانی (زن و مرد) نهاده شده است. همچنین سیرت و زندگی نبوی (صلی الله علیه وسلم) خود بیانگر حضور زنان مسلمان در میادین تعلیم و تعلّم میباشد.
در روایتی آمده است که روزی ازواج مطهرات و جمعی از زنان صحابه خدمت آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) رسیدند و عرض کردند: “شما همواره مشغول تعلیم مردان هستید و ما زنان از آن محرومیم، لذا تقاضا داریم که روزی را برای تعلیم ما نیز اختصاص داده و ما را از نصایح سودمند خویش مستفید گردانید.” نهایتاً با استقبال رسول الله (صلی الله علیه وسلم) مواجه گردیدند و از آن روز به بعد، روزی برای تعلیم زنان معین گردید.
شاهد عینی دیگر، صفحات تاریخ است که زنان عالمه و مجتهده بسیاری را در سینه خود گنجانده است و به آن افتخار میورزد. از مفسرین و محدثین و فقها گرفته تا شعرا و معلمان و مربیان و… و از نمونههای بارز آن میتوان ام المومنین عایشه صدیقه (رضی الله عنها) را نام برد.
تعلیم زنان بر حسب اولویت
علما تعلیم زنان را بر حسب اولویت به دو دسته تقسیم کرده اند: دسته اول علوم شرعی هستند که آگاهی آن تا اندازهای بر هر زن مسلمان الزامی است، مثل احکام مربوط به مسایل زنان که از آن آگاه بوده و همواره آن را به نسلهای بعد نیز منتقل نمایند، چنانچه امهات المومنین (همسران پیامبر) این وظیفه را در صدر اسلام بر عهده داشتند.
دسته دوم علوم طبیعی است، چون طب و… و علوم صناعی مثل گلدوزی و خیاطی و… که برای ادامه حیات بشری فرض کفایی است که بر عهده مسلمانان اعم از زن و مرد نهاده شده است. بنابراین زنی که قادر بر کسب علم باشد، تعلیم آنچه که برای خودش و دیگران ضروری است، بر عهده او فرض کفایی است. در این باره، علم طب را میتوان مثال زد که وجود داکتران و متخصصان زن در شاخههای مختلف داکتری، خصوصاً مسایل زنانه الزامی است؛ زیرا چنانچه که مستحضرید مراجعه زن نزد داکتر مرد مستلزم کشف عورت است که این خلاف شأن و شوکت یک بانوی مسلمان میباشد.
علوم طبیعی و عصری و علوم و معارف اسلامی از جمله موهبتهای الهی هستند، تفاوتی ندارند و منشأ دینی و قرآنی دارند و قصهی قدیم و جدید، حدیث کوتاه نظران و کوتاه فکران است و همانطور که مردان میتوانند دنبال علم و تحصیل بروند و با کسب علم، توان و خلاقیت خود را شکوفا کنند، بنابر روایت “طلب العلم فریضة علی کل مسلم” این اجازه و اختیار به زنان و دختران نیز داده میشود. چون معرفت الهی بهطور یکسان برای مردان و زنان ضروری است.
ما میپذیریم که علوم معاصر و دانشگاهی نیز از ابزار شناخت جهان هستی و معرفت الهی هستند. با این وصف چگونه میتوان زنان و دختران را از فراگیری آن منع کرد؟ در هیچ جای اسلام چنین سخنی گفته نشده و اگر بعضی از مسلمانان چنین فتوایی داده باشند، ممکن است که برای تحصیلات دختران شرایطی را در نظر گرفته اند و در صورت فقدان آن شرایط چنین فتوایی را صادر کرده اند. بنابراین شرایط و زمینهای برای تحصیلشان باید فراهم نمود که آنها در کمال امنیت و آسودگی فکر، به تحصیل علوم دینی و عصری مشغول شوند.
اما باید دقیق متوجه بود که تحصیل تحت هر عنوان و در هر سطح، حتی در سطح ابتدایی، اگر به بیزاری و فرار از عقاید و ارزشهای ایمانی و ملی و به بردگی فکری بینجامد، نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز شجره ممنوعه خواهد بود و اسلامبا چنین تعلیم و تحصیلاتی موافقت ندارد. تحصیلی که منجر به دینگریزی گردیده و تحصیل کرده را کاملاً در اختیار بیگانه قرار دهد و برتری فکری او را به بردگی فکری مبدل سازد؛ هرگز مورد تایید نبوده بلکه از اضرار مهلک است.
څرګندونه مو لاندې وليکئ